مکتب عرفانی نجف: راهی به سوی معرفت خداوند و رسیدن به نهایت عبودیت
پایهگذاری و توسعه مکتب عرفانی نجف
آيتالله سيّد علي شوشتري(رحمةالله)، مکتبی عرفانی را در قرن اخیر ـکه میتوان آن را عرفان شیعی/فقاهتی نام نهادـ در نجف پايهگذاري کرد و به وسيلة شاگرد ايشان آيتالله حاج ملاحسينقلي همداني(رحمةالله) توسعه يافت.
حاجملاحسينقلي همداني(رحمةالله) با تربيت شاگرداني؛ از جمله: حاجسيداحمد كربلايي(رحمةالله)، حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي(رحمةالله) و حاج شيخ محمد بهاري(رحمةالله) اين مكتب عرفاني را در نجف، كربلا و قم و برخي ديگر از شهرهاي شيعي استمرار بخشيد.
پس از آن نيز آيتالله قاضي(رحمةالله) و شاگردانشان تأثير شگرفي بر جامعة تشيّع نهادند. اینان اولیاء الهی هستند که در وصفشان آمده است: «عِنْدَ ذِکْرِ الاولیاء تَنْزِلُ الرَّحْمَةُ؛[1] ذکر اولیاء الله باعث نزول رحمت می شود.»
اين مکتب که از متن کتاب و سنّت جریان یافته، در میان تمام مکاتب عرفانی و معنوی از جهت کمال و استقامت و جامعیّت، همچون خورشید فروزانی است که با بررسی شاخصههای آن میتوان سائر مکاتب را محک زد و سره را از ناسره جدا نمود و طبیعی است که ضرورت این امر با توجّه به رواج عرفانهای کاذب و سلاسل تصوّف باطل در عصر اخیر، دو چندان گردیده است.
اساسیترین تفاوت این مکتب عرفانی با سائر مکاتب در هدف است. در این مکتب، غرض از سیر و سلوک، فقط و فقط رسیدن به نهایت درجۀ عبودیّت و همراه با معرفت خداوند متعال است. عارفان این مکتب تأکید بلیغی دارند که بالاترین کمال و برترین آرامش و شیرینترین لذّت، معرفت الله و لقاء الله میباشد و هر کسی که به مادون این مقام قناعت ورزد، مغبون گردیده است؛ زیرا غیر او شایسته طلب نیست.
از حضرت رسول اکرم(صل الله علیه و آله) سؤال شد: «کیف الطریق الی معرفة الرب قال: معرفتالنفس؛[2]راه معرفت پروردگار چگونه است؟ حضرت فرمود: معرفت نفس.» همچنین امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)فرمود: «من عرف نفسه فقد انتهی الی غایۀ کل معرفة و علم؛[3]هر كس نفسش را بشناسد به غايت هر علم و معرفتي رسيده است.» و روایات در ارزش معرفت نفس و ملازمت آن با معرفت الله متضافر است.[4]
از دیدگاه عارفان بزرگ نجف، نزدیکترین و بهترین راه برای رسیدن به مقام معرفتالله و خرق حجب نورانی و ظلمانی، معرفت نفس میباشد و لذا گاه از این مکتب تربیتی به طریقۀ «معرفت نفس» تعبیر میشود. معرفت نفس کلید معرفت الله است و همه عبادتها و ریاضتها وشور و عشقها مقدمه آن میباشد. برای حرکت در شاهراه معرفت نفس و سیر در مراتب نفس دستورالعملها و بایدها و نبایدهایی وجود دارد که به مهم ترین آن ها اشاره میکنیم:
-
لزوم ولایت اهل بیت(علیهم السلام)
امام باقر(علیه السلام) فرمود:
من سرّه أن لا یکون بینه و بین الله حجاب حتی ینظر إلی الله و ینظر الله إلیه ، فلیتول آل محمد و یبرأ من عدوّهم و یأتمّ بالامام منهم فانه اذا کان کذلک، نظر الله إلیه و نظر الی الله؛[5]
هر كس دوست دارد بين او و خداوند حجابي نباشد تا به خداوند نظر كند و خداوند نيز به او نظر نمايد، پس به تولّي آل محمّد تمسّك نماید و از دشمن ايشان تبرّي جويد و از امامي كه از ايشان است پيروي نمايد؛ زیرا اگر چنين باشد خداوند به او نظر نموده و او نيز به خداوند نظر مينمايد.
در مکتب عرفان شیعی فقاهتی، رسیدن به توحید و فناء تام، جز با تمسّک به ولایت و معرفت أئمه(علیهم السلام) ممکن نیست و این امری است که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد. و یکی از اساسیترین تمایزهای میان عرفان صحیح با عرفانهای نوظهور و کاذب در تمسّک به ولایت است.
از دیگر شاخصههای این مکتب عرفانی، عنایت فراوان به شرع مقدس است؛ به طوریکه از نگاه برخی نوعی افراط به حساب میآید.
تمام این بزرگان در عصر خود در نهایت تعبد به احکام شرع و احتیاط، زندگی میکردند و تنها راه رسیدن به لقاء الهی را ترک محرّمات، اتیان واجبات و در گام بعدی ترک مکروهات، انجام مستحبات و تبدیل مباحات به مستحبات به وسیلۀ قصد قربت میدانستند و این مسأله یکی از اساسیترین تفاوتهای عرفانهای حقیقی با عرفانهای کاذب و تصوّفهای باطل میباشد.
در این مکتب، محرّک سالک به سوی خداوند متعال عشق و محبّت به خداوند است که به تبع آن عشق و ارادت به رسول خدا(صل الله علیه و آله) و اوصیای وی(علیهم السلام) در نفس سالک محقّق میگردد و در مرتبۀ بعد محبّت و ارادت به هر موجودی از حیث ارتباطش با خداوند پیدا مینماید.[6]
بر خلاف برخی مکاتب اخلاقی که صرفا به مجموعهای از دستورات شرعی و آداب ظاهری ملتزم میباشند و در پویندگان آن طرق، اثری از شور و شیدایی و عشق دیده نمیشود، در جای جای آثار باقی مانده از این مکتب، با الفاظ عشق و محبت مواجه میشویم و سیرۀ این بزرگان نیز از حالات عاشقانۀ به حضرت حق متعال و اولیای وی مشحون است
و روی همین جهت بزرگان این طریقه، انس بسیار زیادی با غزلیات و اشعار عاشقانه عارفان بالله دارند و تألیفات و مکاتبات ایشان از أشعار خواجه حافظ و مغربی و ابن فارض و دیگران پر میباشد و عدهای از ایشان خود شعر میسرودند و با قرائت و سرودن این أشعار، مرهمی بر آتش درونی عشق خود مینشاندند.[7]
یکی از تفاوتهای اساسی طریق عرفان با اخلاق این است که حقیقت راه عرفان، مسافرت و سیری است که سالک در آن در هر اوان در منزلی از منازل راه قرار میگیرد و باید خود را با آثار و لوازم آن منزل و آن عالم منطبق نماید.
ورود واردات مختلف در هر مرحله و اختلاف خود نفوس سبب میشود که بسیاری از بایدها و نبایدهای راه سلوک، دارای ضابطۀ کلی نباشند و نمیتوان آنها را با یک قاعده کلی و فراگیر در کتابی نوشت و همگان را به آنها ارجاع داد؛ بلکه محتاج استادی خبیر و راهنمایی آگاه از منازل و حالات نفوس است که در هر مرحله راه را نشان دهد.
تفاوت اصلی مراقبه در این مکتب با عرفانهای کاذب این است که پایه مراقبه در این روش، کشیک کشیدن نفس است تا عملی را برخلاف رضای خداوند انجام ندهد؛ نه صرف مراقبت از ترک برخی امور و انجام برخی، بدون توجه به خداوند که موجب قوّت انانیّت، استکبار، تقویت نفس و احساس استقلال میگردد.
به همین منوال فکر و توجه به نفس در این مکتب، همواره ملازم یاد خداوند و به تعبیری توجه به دل همواره با توجه به دلبر همراه است. در مقابل، در برخی مکاتب، انواعی از توجه به نفس، تمرکز و سکوت وجود دارد که منهای ذکر و یاد خداوند است و بهجای اینکه به ادراک فقر و نیستی نفس منجر شود و مفتاح معرفت خداوند گردد، سبب تکبر و دوری از خداوند میگردد.[8]
برگرفته از کتاب حداد در آیینه حداد
تألیف حضرت آیت الله کمیلی خراسانی
علاقه مندان جهت خریدو مطالعه کتاب می توانند از لینک زیر اقدام نمایند:
[1]. سيد على مدنی شیرازی، رياض السالكين، ج 5، ص120.
[2]. مجلسی، بحار الانوار، ج ۷۰، ص ۷۲.
[3]. عبدالواحدبن محمد آمدی، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۲۳۲.
[4]. ر.ک: طباطبائی، المیزان، ج ۶، ص ۱۷۴.
[5]. عبد الله بن جعفر حميرى، قرب الإسناد، ص ۳۵۱.
[6]. ملا حسینقلی همدانی، تذکرة المتقین، ص ۱۹۴ ـ ۱۹۶؛ سید محمد حسین حسینی طهرانی، لب اللباب، ص ۱۱۵ ـ ۱۱۶ و ۳۱.
[7]. برای مشاهده نمونههایی از این حالات و کلمات رک : محمد جواد نورمحمدی، شیخ مناجاتیان، ص ۵۸؛ ملا حسینقلی همدانی، تذکرة المتقین، ص ۷۳، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۳؛ سید محمد حسین حسینی طهرانی، توحید علمی و عینی، ص ۲۲؛ همو، روح مجرّد، ص ۵۷۴؛ هیات تحریریه موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس، دلشده، ص ۴۱ ـ ۴۹.
[8]. محمد حسن وکیلی، شاخصههای مکتب عرفانی نجف اشرف، حکمت عرفانی سال اول پاییز 1390 شماره 1.





