کسانی که خدمت آقا میرسیدند دو دسته بودند؛ یک عده، افرادی که واقعاً شاگرد بودند و ایشان را به استادی میشناختند و دستور ذکر از ایشان میگرفتند و یک تعداد هم محبّین بودند. تعداد محبّین زیادتر از مریدان بود. علّامه طهرانی(رحمةالله) در کتاب روح مجرد تعداد مریدان را حدود بیست نفر ذکر کردهاند.
و افراد دیگری مانند سیدهادی تبریزی(رحمةالله)، سیدمصطفی خمینی(رحمةالله)، سیدعبدالکریم کشمیری(رحمةالله) و بزرگانی دیگر نیز در جلسات آقای حداد(رحمةالله) شرکت میکردند.
شناخت اجمالی زندگی شاگردان
یکی از راههای شناخت شخصیّتها، توجه معرفتی و تاریخی به سیرۀ دوستان، نزدیکان و کسانی است که به نوعی با آن شخصیّت، در ارتباط بودهاند؛ لذا در اینجا به برخی از شاگردان ممتاز استاد اشاره میکنیم:
1.علامه طهرانی(رحمةالله)
در شناخت اجمالی از شاگردان باید از علّامه سید محمدحسین طهرانی(رحمةالله) آغاز کنیم؛ کسیکه دورههای اللّه شناسی، معاد شناسی و امام شناسی نوشته و امروزه دوست و دشمن همهجا به این تألیفات مراجعه میکنند. برای مثال، کتاب روح مجرد علّامه(رحمةالله) که به زبانهای متعدّد به چاپ رسیده، آنقدر مهم و با ارزش است که آیت الله خامنهاى(دام ظله) عنایت ویژهای به این کتاب دارد.[1]
ایشان که وصیّ استاد بود به رحمت خدا رفت و در صحن مطهر نقارخانۀ مشهد مدفوناند. ایشان گل سرسبد شاگردان بودند که سفرهای متعددی به خدمت استاد رسیدند و کتاب روح مجرد را نیز بر اساس یادداشتهای خود در این مسافرتها نوشتند.
هنگامیکه به محضر آقای حداد(رحمةالله) در کربلای معلّی مشرّف میشدیم در مناسبتهای زیارت حسینی، علّامه طهرانی(رحمةالله) از ایران میآمد و در جلسات سلوکی، ایشان را در کربلا ملاقات میکردیم. ایشان برای من در بین شاگردان آقای حداد(رحمةالله) واقعاً یک فرد ممتاز بود.
زمانی که ایشان به کربلا یا نجف مشرّف میشد، ما هم به زیارت ایشان میرفتیم. وقتی هم که ما از عراق به ایران هجرت کردیم، ایشان اولین رفیق، صدیق و شخصیتی بود که به سفارش استاد لازم بود با او رفاقت و دوستی داشته باشیم.
ما در تهران سالها با ایشان بودیم و بعد هم که به مشهد مقدّس نقل مکان کردند، رفاقت خود را تا آخر عمر با ایشان حفظ کردیم. در زمان حیات ایشان به خودمان اجازه ندادیم که جلسات خاص و شاگردان خاصی داشته باشیم و تنها بعد از فوت ایشان جلسات سلوکی خاص را برگزار کردیم.
2.حاج جعفر ابوموسی محیی(رحمةالله)
خدا حاج جعفر(رحمةالله) را رحمت کند. ایشان در پیروی از حداد(رحمةالله) صادقانه و خالصانه خدماتش را انجام میداد. اهل ذکر و فکر بود و آقای حداد(رحمةالله) هم ایشان را دوست میداشت. استاد در طول عمر، یک سفر به ایران، یک سفر به سوریه و یک سفر به حج بیتالحرام داشت که در سوریه به منزل این ایشان وارد شد. مزار ایشان، مشهد در قبرستان امام علی(علیه السلام) در جوار مزار اباصلت است.
3.حاج عبدالجلیل محیی(دام ظله)
ازجمله شاگردان مرحوم حداد، برادر ارجمند و بزرگوار، حاج عبدالجلیلمحیی(دام ظله) میباشد که با مرحوم ابوموسی نسبت فامیلی دارد، ایشان از شاگردان خوب و باصفای استاد بود و فعلاً در کشور کویت سکونت دارد. الحمدللّه از صفای باطنی خاصی برخوردار بوده و هستند.
آن زمان هم در محضر استاد یک لطافت روحی برجستهای داشت و با محبت کامل با رفقا و استاد برخورد میکرد. ما در سوریه، بغداد، منزل حضرت استاد در کربلا و در زمان حاضر هر زمانی که به مشهد مقدس مشرّف میشد خاطرات حیاتبخشی با ایشان داریم والحمدللّه.
آقای عبدالجلیل محیی(دام ظله) سالی یکمرتبه در ایام تابستان از کویت به مشهد مقدّس سفر میکنند و ما هم در بعضی سفرها، ایشان را زیارت میکنیم. روزی در مشهد مقدّس و درمنزلشان باهم دیداری داشتیم؛ آنجا به یاد خاطرهای افتادم که در کربلای معلّا منزل حضرت استاد، یکی از شاگردان به استاد عرض کرد: من در رؤیا، عیال عبدالجلیل را به حالت غیر محجبه دیدم؛ آیا این خواب شیطانی بوده یا رحمانی؟
آقا فرمود: عالم رؤیا و مکاشفات با عالم مادّی از نظر قوانین و احکام متفاوت است و نمیشود آنها را با عالم ظاهر تطبیق داد. رؤیا از عالَم ارواح است و مورد اجرای احکام شریعت در این عالَم ظاهر است، نه در آن عالم. بلکه نیاز به تفسیر و تعبیر دارد؛ به همین جهت این رؤیا مشکلی نداشته بلکه برای شما جهات معنوی دربرداشته که آن جهات را پس از تفصیل رؤیا بیان فرمود.
4.حاج محمدعلی خلف زاده(رحمةالله)
ایشان معروف به الطائی هستند و از اوّلین و قدیمیترین شاگردان مرحوم حداد میباشد و همچون بنده همواره در تصرفات روحی استاد قرار میگرفت.
ایشان به آقای حداد(رحمةالله) بسیار علاقه داشت و دوری آقا برایشان بسیار سخت بود بااینحال آقا به او دستور داد که از کربلا به نجف برود و در آنجا ساکن شود و هماکنون ساکن نجف هست. در آن دورانی که بنده نجف بودم ما باهم رفیق سلوکی بودیم و دیدارهای زیادی با هم داشتیم. والحمدلله.
5.حاج محسن شرکت(رحمةالله)
شاگرد بعدی، حاج محسن شرکت(رحمةالله) بودکه در اصفهان سکونت داشت، استادمان خیلی تأکید داشت که او هر چه زودتر ازدواج کند. حاج محسن(رحمةالله) هم به آقا گفته بود که من به یک شرط ازدواج میکنم که شما بیایید ایران و در مراسم ازدواجم شرکت کنید.
استاد هم قول داده بود که شرکت کند و الحمداللّه توفیقی شد و ایشان یک سفر به ایران آمد. وقتی ایران آمد به همین منزلی که امروز در میدان شهدای تهران تبدیل به حسینیه شده، قسمت زیرزمین را به ما دادند. آنوقت حاج محسن(رحمةالله) نیز ساکن تهران بود و مراسم دامادی ایشان با حضور استاد انجام گرفت؛ هم اکنون قبر ایشان در جوار قبر استادشان در کربلا میباشد.
بعد از اینکه استاد به کربلا برگشت و ما هم یک سال مانده به پیروزی انقلاب از سفر تبلیغی لبنان به ایران برگشتیم؛ ارتباطهایی که در گذشته با علّامه طهرانی(رحمةالله) و حاج محسن(رحمةالله) داشتیم در ایران نیز ادامه دادیم.
6.شیخ اسدالله طیّاره(رحمةالله)
عارف گمنام و با محبت، شیخ اسداللّه طیّاره(رحمةالله) نیز از ارادتمندان حضرت استاد بود. علّامه طهرانی(رحمةالله) در کتاب «روح مجرّد» از ایشان یاد کردهاند. بنده چند ملاقات با ایشان داشتهام. بسیار ساده و بیآلایش بود. محبت بسیاری به آقای حداد(رحمةالله) اظهار میکرد. به سادات، احترام فوقالعاده میگذاشت و عیالشان هم علویّه بود.
احترام ایشان به سادات مشهود و مشهور بود. یکوقت فرصتی شد و به منزل ایشان رفتم بحث سادات پیش آمد فرمود: زوجه علویّه را ،زوج از پایین پایش به رختخواب وارد شود. بعضاً در ایوان صحن مطهّر حضرت معصومه(علیها السلام) نزد هم مینشستیم و باب مذاکرات عرفانی را باز میکردیم. خداوند رحمتشان کند انّه سمیع مجیب. انشاءاللّه.
7.حاج حبیب سماوی(رحمةالله)
از دیگر شاگردان، حاج حبیب سماوی(رحمةالله)بودند که ایشان از سماوه (یکی از شهرهای عراق) خدمت استاد میرسید و به رحمت خدا رفت.
8.حاج عبدالزهرا گرعاوی(رحمةالله)
حاج عبدالزهرا گرعاوی(رحمةالله) خيلی به استاد(رحمةالله) ما علاقه داشت؛ حتّی اواخر عمر، مغازهاش را از بغداد به نجف آورده بود و و از مغازههای دورتادور ديوار صحن اميرالمؤمنین(علیه السلام) بود. گاهی هم استاد(رحمةالله) كه از كربلا برای زيارت اميرالمؤمنين علی(علیه السلام) به نجف مشرّف میشد، به مغازه ايشان هم سر میزد. اين بنده خدا از دوستان ما هم بود.
در بین رفقا، او به كثير المكاشفه معروف بود به طوریکه در بین رفقای آقای حداد(رحمةالله) و دوستان و اهل جلسه، ايشان ضربالمثل شده بود كه زياد مكاشفه دارد.
ایشان میگفت من گاهی در نماز که میخواهم دعای قنوت بخوانم، جلوی چشمم صحنههايی پيش میآيد. گاهی که میخواهم دعا بخوانم و باخدا مناجات كنم انوار مناجات از من دست نمیكشند و بنده را در صحرای کربلا میبرند و میبینم که مثلاً شمر در قتلگاه در یک طرف و امام حسين(علیه السلام) در طرف دیگر و همچنین مناظر دیگر را مشاهده میکنم.
خيلی خیلی هم حسينی بود. هميشه با خودش روضه میخواند، دوستان را هم میگرياند، یک ماشين استيشن داشت كه به آن حسينيّه سيّار میگفتند و حدود ده یا پانزده نفر از رفقا را سوار میكرد که ازجمله خود من و آقای حداد(رحمةالله) در ماشين بوديم و بعد كه حرکت میکردیم در حین رانندگی شروع به روضه خواندن میكرد و همه را میگریاند و خودش هم خيلی گريه میكرد.
برگرفته از کتاب حداد در آیینه حداد
تألیف حضرت آیت الله کمیلی خراسانی
علاقه مندان جهت خریدو مطالعه کتاب می توانند از لینک زیر اقدام نمایند:
[1]. در دیباچه کتاب «مهر فروزان» اثر آیت الله سید محمد محسن حسینی تهرانی این چنین آمده است: «روزى پس از ارتحال والد. قدّس سره. به اتّفاق سایر اخوان درمحضرآیت الله خامنهاى. مدّظله. بودیم. ایشان درضمن صحبت مطلبى را از والد بیان کردند و فرمودند: براى من به قطع اثبات شده است که پدر شما از عنایت الهى براشراف به نفوس برخوردار بوده است، زیرا دربعضى از اوقات که من با ایشان ملاقات داشتم ایشان از مسایلى صحبت به میان مىآوردند که من آن مطالب را با احدى در میان نگذاشته بودم وفقط خودم از آنها خبر داشتم.
و پس از آن روکردند به ما و فرمودند: همانطور که والد شما کتابى در احوالات استاد عرفانى خود حضرت حدّاد به رشته تحریر درآورد، برشما لازم است که مانند آن کتاب (روح مجرد) براى پدر خود تألیف نمائید و این وظیفه شماست. و نیز فرمودند: من وقتى این کتاب (روح مجرد) به دستم رسید، همیشه آن را با خود داشتم، حتّى در سفرها، تا اینکه آنرا تمام کردم.»