تأثیر ذکر و دعا بر کیفیت سیر و سلوک
ذکر اگر به صورت دائم باشد بهتر است تا تقطیع شده و پاره پاره باشد، گاهی بخواند و گاهی نخواند. در روایات آمده است کار خیر را تا یک سال ادامه دهید: «عن جعفر بن محمد(علیهما السلام): مَن عَمِلَ عَمَلًا مِن أعمالِ الخَيرِ فَلْيَدُمْ عَلَيهِ سَنَةً، و لا يَقطَعْهُ دُونَها»؛[1] کسی که کار خیری را انجام میدهد تا یکسال مداومت داشته باشد و قبل از یکسال آن کار را ترک نکند. تأثیر ذکر دائم روی سالک بیشتر است تا اینکه دعایی بخواند، وردی بگوید اما رها کند و دنبالش را نگیرد.
تفاوت ذکر با وِرد
وِرد با ذِکر فرق میکند. ذِکر؛ یعنی انسان ذکری بگوید. وِرد؛ یعنی در وقت معین آن ذکر را بگوید و هر روز آن را تکرار کند. چرا میگوید وقت معین؟ چون باید ورد شود.
ذکر وقتی ورد میشود که وقتی را برای آن معین کنید و هر روز در وقت معینی انجام دهید. در تعقیبات نماز رو به قبله، نشسته و با توجه باشد بهتر است. البته وقتهای دیگر هم میشود، اما نیمهشب و در وقت سحر انسان بیدار شود، خلوت کند و ذکری بگوید، یا در مکان مقدسی باشد، همه اینها خصوصیاتی دارد که توجه سالک را بیشتر میکند.
ذکر در همه حال
اگر دست و پا به کاری مشغول است یا وقتی مطالعه با چشم میکند میتواند به زبان ذکر بگوید. چون مطالعهاش با زبان نیست و با فکر است، اگر فکرش مشغول به زبان نشود میتواند در حین مطالعه ذکر بگوید. هنگامی که زبان مشغول اذکار باشد، انسان به خدا نزدیک میشود و کارهایش بهتر صورت میگیرد.
انسان دائم الذکر باشد، اَذکار متنوع بگوید، زبانش همیشه به «لا اله الا اللّه، سبحان اللّه، الحمدللّه» و انواع و اقسام ذکر مشغول باشد. امام باقر(علیه السلام) اکثر اوقات کلمه طیبه «لا اله الا اللّه» را به زبانش میگفت. اگر چیزی میخورد؛ در اثنای غذا زبانش مشغول ذکر بود، اگر سخنی میفرمود و با کسی سخنی بیان میکرد ذکر میگفت.
آدم در بین حرفها میشود «لا اله الا اللّه» بگوید، در راه رفتن، نشستن، سوار بر مرکب هم میتوان ذکر گفت. روایات نشان میدهد که «لا اله الا اللّه» خیلی مؤثر است. امام رضا(علیه السلام) فرمود: «كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْني فَمَنْ دَخَلَ حِصْني أَمِنَ مِنْ عَذابي»؛[2] لا اله الا اللّه قلعه محکم من است هر که داخل آن شود از عذاب درامان است.
البته در روایت دیگری ولایت حصن و قلعه معرفی شده است که نشان میدهد ولایت از توحید جدا نیست: «علي بن موسى الرضا(علیه السلام) عن آبائه(علیهم السلام) عن أمير المؤمنين(علیه السلام) عن النبي(صلی الله علیه و آله و سلم) عن جبرئيل عن ميكائيل عن إسرافيل عن اللوح عن القلم عن اللّه تعالى قال: ولاية علي حصني من دخله أمن ناري»؛[3] خداوند میفرماید: ولایت علی(علیه السلام) قلعه محکم من است هر که داخل آن شود از آتش جهنم درامان است.
ذکر قلبی
ذکر قلبی اولش از توجه است؛ وقتی نماز را با حضور قلب بخواند و خودش را مقید کند «لا اله الا اللّه» که به زبان میآورد این را در محضر خدا و با توجه قلبی بگوید. در ادامه توجهات درونی به گفتار زبانی مدام زیاد میشود تا زبان از حرکت میافتد و قلب گویا میشود.
نماز شرعی را باید با زبان بخوانیم، اما نماز قلبی بعد از این که نماز تمام شد سر به سجده گذاشته و همان نماز را با زبان قلب میخوانیم. قلب در اثر نماز قلبی نورانی میشود. انسان همانطور که زبانش گویاست وقتی سعی کرد قلبش را گویا کند، قلبش محل یاد خدا میشود. منظور از فتوحات، دربهایی از محبت خدا، عشق خدا و الهاماتی است که در دل باز میشود.
اذکار زبانی باید با قلب انجام بگیرد تا فتوحاتی در دل ایجاد گردد و از مفاهیم درونی برخوردار شود. تذکر حق؛ یعنی دل را به یاد خدا انداختن، اینکه انسان هر لحظه مراقبه قلبی داشته باشد، حضور خدا را داشته باشد و در تمام اوقات، حال نماز در او باشد.
خوشا آنانکه اللّه یارشان بی
بحمد و قل هو اللّه کارشان بی
خوشا آنانکه دایم در نمازند
بهشت جاودان بازارشان بی[4]
آیا میشود حال حضور نماز را، در همه اوقاتِ شب و روزش داشته باشد؟! بله. وقتی تمرین کند، دم به دم و نفس به نفس ذکر دائم داشته باشد دیگر آن دل، نورانی و متذکر به حق است و اگر بخواهد کم بگذارد او میگوید نباید کم بگذاری. آنقدر تمرین کرده که دل همیشه به یاد خداست و در این حالت هر کجا برود دل همیشه به یاد خداست.
وقتی تمرین کرد و دل را همیشه به یاد خدا انداخت دیگر معصیت نمیکند، معصیت در اثر غفلت از یاد خداست، اگر انسان خوف خدا را به دل داشته باشد دیگر سراغ معصیت و گناه نمیرود، چه فایدهای از این بهتر! لذا سعی کنیم که دلمان را همیشه به یاد خدا بیندازیم. هیچ امری مربوط به کارهای عرفان عملی و سلوکی به این اهمیت نمیرسد که انسان قلبش را دائم به یاد خدا بیندازد.
برگرفته از کتاب توشه سالکان شرح زاد السالک فیض کاشانی(ره)
تألیف حضرت آیت الله کمیلی خراسانی(دامةبرکاته)
علاقه مندان جهت خرید و مطالعه کتاب می توانند از لینک زیر اقدام نمایند:
[1]. نعمان بن محمد، دعائم الإسلام، ج ۱، ص ۲۱۴.
[2]. علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج 3، ص۷.