امر به معروف و نهی از منکر از واجبات شرعی مکلف است. اگر مردم در معروف واجب تقصیر می‌کنند؛ مثلاً نماز خواندن واجب و معروف است، این‌جا باید امر کند. محرمات و گناهان کبیره از نوع منکرات است و واجبات دینی از نوع معروفات است.

باید در معروفات آن‌هم با آن مراتبی که در شریعت بیان شده است وارد صحنه شود و امر کند، آن‌ها را ارشاد کند. (يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاة وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَر وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور)؛[1]پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منكر كن، و در برابر مصايبى كه به تو مى‏رسد شكيبا باش كه اين از كارهاى مهمّ است!

مراتب امر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی از منکر سه مرتبه دارد: «مرتبه اول: با شخص معصیت‌کار طوری عمل شود که بفهمد ‎‏برای ارتکاب او به معصیت، این نحو عمل با او شده است؛ مثل این‌که از او رو ‏‎ ‎‏برگرداند، یا با چهره عبوس با او ملاقات کند، یا ترک مراوده با او کند و از او اعراض ‏‎ ‎‏کند به نحوی که معلوم شود این امور برای آن است که او ترک معصیت کند.

مرتبه دوم: امر و نهیِ زبانی است؛ ‏‎ ‎‏پس با احتمال تأثیر و حصول سایر شرایط گذشته، واجب است اهل معصیت را نهی‏‎ ‎‏کنند، و تارک واجب را امر کنند به آوردن واجب.

مرتبه سوم: توسل به زور و جبر است، پس اگر بداند یا اطمینان داشته ‏‎ ‎‏باشد که ترک منکر نمی‌کند یا واجب را به‌جا نمی‌آورد مگر با اعمال زور و جبر، واجب ‏‎ ‎‏است لکن باید تجاوز از قدر لازم نکند.[2]البته الآن چون در نظام جمهوری اسلامی هستیم اگر به انجام دهنده منکر ضرب و جراحت و زخمی وارد کنید و او را از منکر باز دارید ممکن است هرج و مرج در جامعه به وجود آید؛

لذا مرتبه اول و دوم را انجام دهید اگر دیدید که نمی‌شود به نیروی انتظامی اطلاع دهید تا آن‌ها بیایند به جای شما اقدام کنند. (الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَر)؛[3] ياوران خدا كسانى هستند كه هرگاه در زمين به آن‌ها قدرت بخشيديم نماز را برپا مى‏دارند و زكات را ادا مى‏كنند و امر به معروف و نهى از منكر مى‏نمايند و پايان همه كارها از آن خداست.

در نظر داشتن توان و طاقت مخاطب

 امر به معروف و نهی از منکر در جامعه وظیفه شخص معین نیست، بلکه وظیفه همگانی است که به امر به معروف و نهی از منکر اهمیت دهند تا جامعه از انحراف سالم بماند. البته یکی از شرایط امر به معروف این است که به قدر وسع انسان وارد این‌گونه مسایل شود، اگر می‌بیند که امکانات برای او میسور نیست و چه بسا از آن طرف ضرری بر او وارد شود در این صورت امر به معروف واجب نمی‌شود. درمستحبات و مکروهات امر و نهی مستحب است.

غم‌خواری

 غم‌خواری آن است که خودش استاد دارد و اهل سیر و سلوک است، می‌گوید من که در این راه سیر و سلوک و اصلاح نفس قرار گرفته‌ام، برادرم را نیز با خود بیاورم. چه بهتر که برادرم مثل من شود. خوب است اگر دوستی دارد که از سیر و سلوک هیچ خبری ندارد او را با خودش بیاورد و وارد این راه کند، درباره فامیل و افراد جامعه همین‌ مسأله به میان می‌آید.

دستگیری

اگر انسان بتواند در سیر و سلوک دیگران را شریک و همراه خودش کند خیلی خوب است، البته به شرطی که خودش قوت قلب داشته باشد، این‌طور نباشد که هنوز خودش تربیت نشده و به جایی نرسیده است و بخواهد مرشد دیگران باشد. کسی که می‌خواهد در راه سیر و سلوک دیگران را با خودش شریک کند این باید آدم ضعیفی نباشد تا قوی بماند و همان مقداری هم که خودش به آن مقامات رسیده را از دست ندهد.

اجتناب از معاشرت با اهل غفلت

اگر سالک نمی‌تواند دست دیگران را بگیرد و در این راه بیاورد. اگر بخواهد مثل سابق با آن‌هایی که اهل غفلت و معصیت هستند رفاقت و معاشرت داشته باشد، همین‌طور در مهمانی‌ها به این‌جا و آن‌جا برود دیگر نمی‌تواند سیر و سلوک کند، نمی‌تواند خودش را اصلاح کند.

مدارا و تقیه

عزلت یکی از اصول طریقت و سیر و سلوک است. قبل از سیر و سلوک رفیقی داشتی، ده سال، بیست سال با او رفیق بودی و رفت و آمد می‌کردی. این همه رفیق بازی می‌کردی، در فامیل می‌رفتی، این‌جا و آن‌جا می‌رفتی حالا از طرفی در تهذیب نفس شروع کرده‌ای و می‌خواهی خودت را به مقصد اعلی برسانی، استادی پیدا کرده‌ای. اگر جلسات سلوکی داری باید سیاستی به خرج دهی و به تدریج و با مدارا رفقای بد و افراد مزاحم را از خودت دور کنی و به خودت مشغول شوی و گرنه اگر بخواهی آن‌ها را یک‌باره از خودت دور کنی دشمن تو می‌شوند و تو را بیشتر اذیت می‌کنند.

آسايش دو گيتى تفسير اين دو حرفست‏

با دوستان مروّت با دشمنان مدار[4]

توریه

در مواردی لازم است توریه کند؛ یعنی اگر دوستانش به او گفتند بیا فلان جلسه برویم، توریه کند بگوید سرم درد می‌کند نه این‌که مریض است بلکه چون درد الهی دارد، درد روحی و معنوی دارد. توریه؛ یعنی کلامی را بگویی که ظاهرش معنایی داشته باشد اما باطنش معنای دیگری دارد ؛ مثلاً زنگ خانه را می‌زنند یا به وسیله تلفن می‌پرسند پدر شما در خانه است؟ و شما می‌دانید پدرتان در خانه است. حال اگر بگویی در خانه نیست دروغ است، اما توریه می‌کنی و می‌گویی پدرم این‌جا نیست ولی منظورت این است که در مکان مورد نظر شما نیست.

چون مهم باشد ببايد توريه‏

تا نباشد كذب صرفى روبرو[5]

تقیه

برای این‌که از گناه محفوظ بمانی و رفقا همانند قبل از سلوک، شما را به منجلاب گناه و معصیت نکشانند، مجبوری تقیه کنی. «روی عن ابی عبداللّه(علیه السلام): إن التقية ديني‏ و دين آبائي»؛‏[6]امام صادق(علیه السلام) فرمود: تقیه دین من و پدرانم می‌باشد.

مدارا و تقیه کند تا موجب وحشت نشود، این وحشت برای دو طرف است، هم برای سالک است و هم برای افرادی که می‌خواهند با آن‌ها متارکه کند. اگر بخواهد با شخصی که سال‌ها با او دوستی داشته است دوری کند.

عزیز من! اکنون که سالک در راه سیر و سلوک آمده و استادی پیدا کرده ، استادش بگوید: باید عزلت کنی! اگر بخواهد یک‌دفعه رفیقش را کنار بگذارد این مروّت نیست. با آن علاقه‌ها و مهربانی‌هایی که قبلاً از او دیده است برای خودش مقداری سخت است که این کار را کند و موجب وحشت می‌شود.

بالأخره رفیقش بوده یا در فامیل فردی بوده که خیلی به او نزدیک بوده و خدمت کرده است، آخر چگونه او را کنار بگذارد! آن‌ رفیق هم تعجب می‌کند و می‌گوید شما که این‌قدر با ما دوست بودید الآن دیگر به ما اعتنایی نمی‌کنید، چه شده، چرا؟ اگر از سیر و سلوک به او بگوید اصلاً متوجه نمی‌شود؛ بنابراین باید هم اصل مدارا را حفظ کند و هم اصل تقیه را، تا به تدریج آن‌ها که با او مزاحمت دارند کنار بروند و بتواند به مقصد توحید نزدیک‌تر شود.

 

برگرفته از کتاب توشه سالکان

تألیف حضرت آیت الله کمیلی خراسانی

 

علاقه مندان جهت خریدو مطالعه کتاب می توانند از لینک زیر اقدام نمایند:

کتاب توشه سالکان

 

 

[1]. لقمان (34)، آیه 17.

[2]. امام خمینی، توضیح المسائل، ص 513.

[3].حج (22)، آیه 41.

[4]. حافظ شیرازی، ديوان حافظ، ص 198.

[5]. فيض كاشانى، ديوان فيض كاشانى، ج‏ 2، ص1160.

[6]. برقى، المحاسن، ج‏ 1، ص 255.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو محصولات