بیداری چشم و بیداری قلب[1]

هیچ شکی نیست که تهجد و نماز شب رکن و اساس سلوک است امام حسن عسکری(علیه السلام) فرموده است: «إنَّ الوُصولَ إلَى اللّه(عزّ و جلّ) سَفَرٌ لا يُدرَكُ إلّا بامتِطاءِ اللَّيلِ»؛[2] رسيدن به خداوند(عزّ و جلّ) سفرى است كه جز با نشستن بر مركب شب، پيموده نشود؛

یعنی وصول و رسیدن و قرب به خداوند يک راه طولانی است و این مسیر طول و دراز نیاز به یک مرکب دارد و بهترين وسیله و مرکب، شب زنده داری و نماز شب است؛ پس سالک باید بر این مرکب سوار شود و راه توحید را طی کند.

اولین دستور مرحوم سید علی قاضی به شاگردانش نماز شب و نوافل بوده است. مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی می‌گوید: «و حکی لی شیخی و سنادی فی العلوم الحقه، انه ما وصل احد من طلاب الاخرة الی شیء من المقامات الدینیه الا من المتهجدین»؛ [3] شیخ و پیشوای من (میرزا حسینقلی همدانی) در علوم حقه، برایم حکایت نمود که از طالبان آخرت، احدی به مقامی از مقامات دینی نرسید مگر آنان که اهل تهجد و شب‌زنده‌داری بوده‌اند؛ لذا سالک باید تلاش کند که اهل سهر شود.

گرسنگی زمینه‌ساز بیداری

برای بیداری شب و اهل تهجد شدن نباید معده را پر از غذا و نوشیدنی کنی. وقتی معده‌ات پر از خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها شود سنگین شده و خواب بر بدنت غالب می‌شود، بنابراین برای این‌که خوابت کم شود باید سراغ جوع و گرسنگی بروی و چه بهتر که با روزه گرفتن در حد اعتدال زمینه سحرخیزی را برای خودت فراهم کنی.

الا صوموا فان الصوم غنم‏

شراب الروح يشربه الصيام

هر آنكو روزه دارد در حديثست‏

مه حق را ببيند وقت شام‏[4]

اقسام بیداری

دو نوع بیداری داریم: یک بیداری این‌که چشم ظاهری شما بیدار باشد، یکی هم این که چشم قلبت بیدار باشد وگرنه چشم سر شما بیدار باشد، اما قلبت جای دیگر باشد فایده ندارد‌.

مراد از بیداری چشم ظاهری و چشم قلب چیست؟ بیداری دل بیداری از خواب غفلت است؛ یعنی مراقب باش که غفلت شما را نگیرد. از یاد خدا غافل نشوی؛ چون می‌خواهی به شهود برسی. اگر واقعا می‌خواهی آن مشاهدات و شهودی که عرفا گفته‌اند برای شما حاصل شود، باید با مراقبه و یاد خدا قلبت را بیدار و زنده نگه‌داری.

این‌که گفتیم چشم بدنت باید بیدار باشد و نخوابد برای این است که چنین بیداری هم تأثیر دارد. تأثیرش این است که همت و کوششی را در دلت ایجاد می‌کند تا قلب را بیدار نگه‌داری.

اگر بیداری ظاهری روی بیداری باطنی اثر گذاشت، در این صورت خواستار «مسامره» خواهی شد. «مسامره»؛ یعنی عشق‌بازی، عاشق و معشوق با هم انس می‌گیرند و عشق می‌کنند. اگر بیداری شب را انجام دادی، با خدا عشق‌بازی می‌کنی آن وقت می‌فهمی که ارزش مسامره و هم‌نشینی با خدا چقدر است و متوجه می‌شوی که نباید بخوابی و باید اهل تهجد، نماز شب، دعا، سجود و ذکر باشی.

عزیزم! هنر آن است که وقتی غالب مردم خوابند تو از خواب برخیزی و به راز و نیاز و مناجات با خداوند بپردازی.

شد گاه وصل دلدار، قم ايها المزمل

آمد زمان ديدار، قم ايها المزمل

وقت سفر رسيده، يعنى سحر رسيده

بيدار باش بيدار، قم ايها المزمل

مستانه گريه سر كن، غم از دلت بدر كن

هشيار باش هشيار قم ايها المزمل

بزم طرب بپا كن، ناى و چلپ[5] بپا كن

مى خوان سرود ديدار قم ايها المزمل

در خلوت شبانه، با دلبر يگانه

نجوى بود سزاوار قم ايها المزمل

دست دعا بر آور، شور و نوا بر آور

با سوز و آه بسيار، قم ايها المزمل

بر ماه و بر ستاره ، بارى نما نظاره

اندر دل شب تار قم ايها المزمل

اينك نه وقت خواب است كاين خواب تو حجاب است

از نيل فيض دادار قم ايها المزمل

اى بی‌خبر ز هستى ! گر از خوديت رستى

يابى به كوى دل بار قم ايها المزمل

بيرون ز ما و من باش، آزاد چون حسن باش

در راه وصل دلدار قم ايها المزمل[6]

برای کسی که در ابتدای راه است اگر چشم ظاهری را بیدار نگه ندارد در این صورت آن قلبی که باید با آن کار کند و برای خدا آماده‌اش کند تا با او مناجات نماید رو به خاموشی می‌رود، اما اگر سالک به سبب تلاش و مجاهداتی که داشته به مراتب بالا رسیده باشد اگر بخوابد باز هم قلبش بیدار است.

خواب و بیداری آگاه دلان نیست به چشم

شب این طایفه روزی است که دل در خواب است[7]

امام رضا(علیه السلام) فرمود: «إِنَّ مَنَامَنَا وَ يَقَظَتَنَا وَاحِدَةٌ»؛[8] خواب و بيدارى ما اهل بیت يكسان است.

در همین موضوع روایت دیگری زید شحام از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است: «زید الشحام قال: سمعت أبا عبدالله(علیه السلام) یقول: «طلب أبوذر رسول الله(صلّ الله علیه و آله)

فقیل: إنه فی حایط کذا و کذا فتوجه فی طلبه فوجده نائماً فأعظمه آن یُنبهه فأراد أن یستبری نومه من یقظته فأخذ عسیباً یابساً فکسره لیُسمعه صوته فسمعه رسول الله(صلّ الله علیه و آله) فرفع رأسه فقال: یا أباذر! تخدعنی؟ أما عَلمتَ أنی أری أعمالَکم فی منامی کما أراکم فی یقظنی إن عینی تنامان و لاینام قلبی»؛[9]

ابوذر غفاری دنبال پیامبر اکرم(صلّ الله علیه و آله) می‌گشت. به وی گفتند: پیامبر در فلان باغ حضور دارد، ابوذر به سمت آن باغ رفت. متوجه شد پیامبر اکرم در گوشه‌ای خوابیده است. بیدار کردن آن حضرت برای ابوذر سخت شد.

تصمیم گرفت آن حضرت را امتحان کند که آیا خوابیده است یا بیدار. از این رو شاخۀ خشکیده‌ای را شکست تا صدای آن به گوش پیامبر اکرم برسد و آن حضرت بیدار گردد. پیامبر اکرم صدای شکستن شاخۀ درخت را شنید، سر خود را بلند کرد و فرمود: ابوذر! می‌خواهی مرا امتحان کنی؟ آیا نمی‌دانی که من اعمال شما را در خواب نیز مشاهده می‌کنم، آن گونه که در بیداری شاهد آن هستم. چشم‌های من می‌خوابد، ولی قلبم نمی‌خوابد.

بس که افکنده است پیری در وجودم انقلاب

خواب من بیداری و بیداریم گشته است خواب[10]

این امر ممکن است برای شما نیز اتفاق بیفتد.

پیامبر(صلّ الله علیه و آله) اگر می‌خوابید نماز شبش را بین خواب‌هایش تقسیم می‌کرد؛ مثلاً از خواب برمی‌خاست و چند رکعت می‌خواند و مقداری می‌خوابید. دوباره از بستر برمی‌خواست چند رکعت دیگر می‌خواند و این مسئله را تکرار می‌کرد تا نماز شب تمام و اذان صبح می‌شد.

خواب‌هایی که بین آن نماز، دعا، وضو، طهارت، سجده و ذکر خداست چنین خواب‌هایی هم خواب‌های خوبی می‌شود. در این خواب‌هاست که رؤیاهای صادقه دیده می‌شود. دیگر خواب آشفته نمی‌بینی خواب شیطانی نمی‌بینی وقتی این‌گونه عمل کنی، حتماً آثار خوبی خواهد داشت.

امام رضا(علیه السلام) ‌فرمود: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(صلّ الله علیه و آله) كَانَ إِذَا أَصْبَحَ قَالَ لِأَصْحَابِهِ هَلْ مِنْ مُبَشِّرَاتٍ يَعْنِي بِهِ الرُّؤْيَا»؛[11] رسول خدا(صلّ الله علیه و آله) صبح كه مى‌شد به اصحابش مى فرمود: آيا كسى نويد دهنده‌اى دارد؟ منظور آن حضرت رؤيا بود.

ثمرۀ بیداری

ابن عربی می‌گوید: این‌که ما گفتیم باید بیداری شب داشته باشی برای این است که بتوانی با قلبت کار کنی و بتوانی منازل الهی را یکی پس از دیگری فتح کنی. حال شما که برای خدا خالصانه و عارفانه بر‌می‌خیزی وضو می‌گیری و قرآن و دعا می‌خوانی و سجده انجام می‌دهی در واقع وقت خودت را آباد می‌کنی؛ یعنی وقتت را تلف نکرده‌ای، بلکه وقتت را با یاد خدا نورانی کرده‌ای.

سالک «ابن الوقت» است؛ یعنی برای ساعات شب و روز خود برنامه دارد کسی که هدف والا دارد باید برنامه داشته باشد عزیزم از توحید و لقای الهی چه هدفی بالاتر است؛ بنابراین باید برنامه سلوکی خود را از استادت گرفته و آنرا بنویسی و طبق آن پیش بروی تا وقتت صرف امور غیر ضروری و باطل نگردد و به مقصود و توحید حقیقی نایل شوی.

سالک و محقق هر دو از بیداری شب نتیجه می‌گیرند، نتیجه‌ای که برای محقق حاصل می‌شود تخلّق به اخلاق ربانی است: «تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ‏ اللَّهِ»؛[12] متخلق به اخلاق خداوند شوید. این خصوصیاتی که در وجود اوست؛ مثل مقام قیوم شدن که سالک مبتدی ندارد؛ لذا باید سعی کند به آن‌جا برسد.

گرچه برخی رسیدن به مقام قیومیت را انکار می‌کنند، ولی چنین نتیجه‌ای برای محقق حاصل می‌شود و ما آن را قبول داریم؛ چون در وجود انسان کامل تمام اسمای الهیه می‌تواند تحقق پیدا ‌کند و خداوند چنین ظرفیتی را در وجود انسان کامل قرار داده است.

 

برگرفته از کتاب چهار اصل سلوکی شرح رساله حلیةالابدال محی الدین ابن عربی(رحمة‌الله)

تألیف حضرت آیت الله کمیلی خراسانی(دام‌ظله)

 

علاقه مندان جهت خریدو مطالعه کتاب می توانند از لینک زیر اقدام نمایند:

کتاب چهار اصل سلوکی

 

 

[1] . ابن عربی در رسالۀ حلیة الابدال این مطالب را آورده است:«السهر نتيجة الجوع فان المعدة اذا لم يكن فيها طعام ذهب النوم»؛

«و السهر سهران سهر العين و سهر القلب فسهر القلب انتباهه من نومات الغفلات طلبا للمشاهدات و سهر العين رغبة فى بقاء الهمة فى القلب لطلب المسامرة فان العين اذا نامت بطل عمل القلب فان كان القلب غير نائم مع نوم العين فغايته مشاهدة سهره لمتقدم لا غير و اما ان يلحظ غير ذلك فلا»؛

«ففائدة السهر استمرار عمل القلب و ارتقاء المنازل العلية المخزونة عند اللّه تعالى و حال السهر تعمير الوقت خاصة للسالك و المحقق غير ان المحقق فى حالة زيادة التخلق الربانى لا يعرفه السالك و اما مقامه فمقام القيومية و ربما بعض اصحابنا منع ان يتحقق احد بالقيومية و بعضهم منع من التخلق بها، لقيت اذا ابا عبد اللّه ابن جنيد فوجدته يمنع من ذلك

و اما نحن فلا نقول بذلك فقد اعطتنا الحقائق ان الانسان الكامل لا يبقى له فى الحضرة الالهية اسم الا و هو حامل له و من توقف من اصحابنا فى مثل هذه المسئلة فلعدم معرفته بما هو الانسان عليه فى حقيقته و نشأته فلو عرف نفسه ما عسر عليه مثل هذا و السهر يورث معرفة النفس»؛

بیداری نتیجه گرسنگی است، پس به راستی اگر معده خالی از غذا باشد خواب از میان می‌رود.

بیداری دو نوع است، بیداری چشم و بیداری قلب. بیداری قلب، به عدم غافل بودن اوست از خواب‌های غفلت برای بدست‌آوردن مشاهدات باطنی و بیداری چشم رغبتی باشد به جهت باقی ماندن همت در قلب برای طلب بیداری شب. پس همانا اگر چشم بخوابد عمل قلب هم باطل می‌شود و اگر زمانی که چشم سر خواب است قلب بیدار باشد پس در این صورت مشاهده می‌کند حقایق را هنگام سحر به دلیل آنچه که گذشت نه چیز دیگر و اما این‌که چیز دیگر مراد باشد صحیح نیست.

پس فایدۀ بیداری استمرار داشتن عمل قلب و ارتقاء یافتن منازل بلند مخفی نزد پروردگار است و ویژگی بیداری این است که وقت‌های مهم و خاص را برای سالک و محقق، آباد و ثمربخش می‌کند به جز این‌که حالت محقق این است که تخلق او به اخلاق ربانی و الهی زیاده شده که سالک با آن آشنا نباشد.

و اما مقامش مقام قیومیت باشد و چه بسا برخی از اصحاب ما تحقق مقام قیومیت را برای هیچ کس جایز ندانند و برخی هم تخلق به آن را ممکن ندانند. ملاقات کردم بنده خدا؛ یعنی ابا عبدالله ابن جنید را و او هم آن را جایز نمی دانست، ولی ما به این قول معتقد نیستیم.

پس همانا حقایق به ما می‌گوید که انسان کامل هیچ اسمی در حضرت الهیه (عالم اسماء) نیست مگر این‌که او دارای آن اسماء است و هر کس از اصحاب ما شک کند در این مسئله پس به جهت عدم شناخت او  به حقیقت انسان و منشأ خلقت او. پس اگر خود را بشناسد بر او سخت نیست مثل این باور و بیداری موجب معرفت نفس است.

[2] . مجلسی، بحار الانوار، ج 75، ص 380.

[3] . ملکی تبریزی، اسرار الصلوة، ص292.

[4]. مولوی، دیوان کبیر شمس، غزل 2267.

[5] . سنج

[6]. حسن‌زاده آملی، دیوان اشعار، ص 139.

[7]. دیوان صائب تبریزی، غزل 1438.

[8]. عبدالله بن جعفر حمیری، قرب الإسناد، ص348.

[9] . مجلسی، بحارالانوار، ج 16، ص 173.

[10]. دیوان صائب تبریزی، غزل 865.

[11]. کلینی، کافی، ج8، ص90.

[12]. مجلسی، بحار الأنوار، ج‏58، ص129.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو محصولات